“تأثیر تربیت و آموزش در اعتماد به نفس با رویکرد صن...
1403/08/11 18:41
لئو تولستوی، به عنوان یکی از بزرگترین نویسندگان و اندیشمندان در تمام دورانها به یاد میماند. او با آثارش که پر از انسانگرایی، فلسفه و تحلیلهای عمیق هستند، همواره توانسته است روح و ذهن خوانندگان را جذب کند.
زندگینامه لئو تولستوی کوششی برای درک عمیقتر از زندگی و آفرینش این نویسنده بزرگ است. از رشد و توانمندیهای او در دوران جوانی، تا استراحتهای او در روستاها و تفکرات انسانگرا در سالهای پایانی سبب جذابیت مطالعهی زندگینامهی او میشود.
تا انتهای این مقاله همراه ما باشید تا در زندگینامه لئو تولستوی عمیقتر بنگریم و با شخصیت پرافتخار و آثار بینظیر او آشنا شویم.
تولد و اصالت لئو تولستوی
لئو تولستوی، نویسنده بزرگ روسی، در تاریخ ۹ سپتامبر ۱۸۲۸ میلادی (۱۸ شهریور ۱۲۰۷ شمسی) در شهر تولا روسیه به دنیا آمد. او از خانوادهای اشرافی قدیمی روسیه به نام تولستویها بود. این خانواده اشرافی ادعا میکنند نسبتشان به یک شخص اسطورهای به نام ایندریس برمیگردد.
ایندریس همراه با پسرش لیتوینوس، سرزمین سزار خود را از محلی به نام نمک به چرنیگوف منتقل کردند. تحقیقات نشان میدهد که اصالت خانواده تولستوی به لیتوانیایی باز میگردد و از دوک نشینهای بزرگ لیتوانی بودند. هر چند در اسناد و مراجع تاریخی، نام ایندریس دیگر مشاهده نمیشود و کتابها و تاریخ مربوط به چرنیگوف نیز گم شدهاند.
اعضای اولیهی خانواده لئونتیف در قرن ۱۷ زندگی میکردند و پیوتر تولستوی به عنوان بنیانگذار خانهی اشرافی شناخته میشد و از سوی پتر بزرگ لقب کنت دریافت کرد.
خانواده و نوجوانی لئو
پدر او، کنت گراف نیکلای ایلیچ تولستوی بود و مادرش یکی از شاهزاده خانم ها به نام ماریا نیکلایونا والکونسکایا بود. اما وقتی لئو دو ساله بود، پدرش درگذشت و در سن کودکی، در سن ۹ سالگی، مادرش نیز درگذشت و او تنها ماند.
عمه لئو، تاتیانا، سرپرستی او را برعهده گرفت. وقتی لئو وارد دانشگاه شد، او رشته زبان های شرقی را در دانشگاه قازان برای تحصیل انتخاب کرد. اما پس از سه سال، تصمیم گرفت رشته حقوق و وکالت را ادامه دهد. او در نظر داشت وکیل شود و به ۳۵۰ کشاورز بیچاره کمک کند که با مشکلاتی مواجه بودند.
بعد از مرگ والدینش، این مسئولیت به او واگذار شد و او تصمیم گرفت مشکلات کشاورزی را حل کند. اما یک سال بعد، تحصیلات حقوق را رها کرده و به شهر تولا برگشت. چهار سال بعد، به ارتش روسیه پیوست و به منطقه قفقاز فرستاده شد. در این زمان، او کتاب کودکی را نوشت و پس از تکمیل آن، در سال بعد در یک مجله منتشر شد.
آغاز به نوشتن حرفه ای
لئو تولستوی، در زمان خدمت در ارتش تزار، فعالیت نویسندگی حرفهای خود را آغاز نمود. او از تجربههایش در فضای جنگ و زندگی در آن محیط، برای نوشتن رمانها و کتابهایش الهام گرفت.
پس از چهار سال خدمت در ارتش تزار، وارد ارتش کریمه شد و به عنوان ستوان در خدمت و دفاع از وطنش قرار گرفت. در این زمان، تجربیات خود را از خدمت در ارتش کریمه در کتابی به نام "حکایتهای سواستوپل" بیان نمود که شامل سه داستان است. هدف او در نوشتن این داستانها، انتقال تجربیات و درکهایش از جنگ به دیگران است.
دو سال پس از پیوستن به ارتش کریمه، او از ارتش به محل تولد خود بازگشت. سپس لئو تولستوی تصمیم گرفت به مدت شش ماه به پنج کشور، شامل فرانسه، انگلستان، آلمان، ایتالیا و سوئیس، سفر کند. هدف او از این سفر، آشنایی با فرهنگ و باورهای مردم این کشورها بود.
دو سال بعد از شروع سفرهای خود، داستانی به نام "سه مرگ" را منتشر به رشتهی تحریر درآورد. سپس در سال بعد، یکی از اقدامات بزرگ زندگی خود را به انجام رسانید و یک دبستان برای کودکان و دهقانان منطقه یاسنایا پالیانا تأسیس نمود.
نگاهی بر زندگی شخصی و ازدواج لئو
لئو تولستوی در سال ۱۸۶۲ میلادی با یک دختر ۱۸ ساله آلمانی به نام سوفیا آندره پونا برس آشنا شد و بعد از مدتی با او ازدواج کرد. سوفیا به عنوان همسر تولستوی او را بسیار پشتیبانی و تشویق میکرد تا راه خود را ادامه دهد و از نوشتن خسته نشود.
تنشهایی در زندگی تولستوی و سوفیا در دوران ازدواج نیز وجود داشت. این تنشها از زمانی شروع شد که سوفیا دفترچه خاطرات تولستوی را که در آن، خاطرات خوشگذرانیها و هوسرانیهایش را نوشته بود، پیدا میکند. این موضوع باعث ناراحتی و افسردگی سوفیا میشود.
در آن زمان، تولستوی در مسائل فلسفی عمیقی غرق بود که باعث سختی زیادی در زندگی سوفیا و خود گردید.
ازدواج لئون و سوفیا منجر به تولد ۱۳ فرزند شد، اما متأسفانه چهار فرزند در کودکی درگذشتند. این مصیبتها باعث افزایش رنج و غم در زندگی آنها گردید .با این حال، حمایت سوفیا از تولستوی در این دوران بسیار با ارزش بود و به وی کمک میکرد تا از نوشتن خود دست برندارد و انگیزه اش را حفظ کند.
صدای باقی مانده از لئو تولستوی
در قسمتی از داستان زندگی لئو تولستوی آماده است که، یکی از گزارشگران مشهور روزنامه نیویورک تایمز به نام استیون بونسال، سفری به روسیه داشت و با لئو تولستوی دیدار کرد. بعد از بازگشت به آمریکا، او به دلیل رابطه دوستانه ای که با توماس ادیسون داشت، از او درخواست کرد تا یک دستگاه گرامافون ضبط صدا برای تولستوی بسازد و برای او ارسال کند.
توماس ادیسون این دستگاه را ساخت و برای تولستوی ارسال کرد. سپس از او خواست تا صدای خود را در زبان های مختلف بر روی استوانه های مومی ضبط کند.
تولستوی از این ماجرا و دستگاه بسیار خوشحال شد و از آن استفاده کرد تا افکار و نظرات خود را ضبط کند. اما او صدای خود را در حین صحبت به زبان های مختلف ضبط نکرد.
با گذر زمان، بسیاری از استوانه های مومی حاوی صدای تولستوی از بین رفتند، اما تعدادی از آنها هنوز موجود هستند و به عنوان یادگاری از آخرین سالهای زندگی او باقی ماندهاند.
درگذشت و سال های پایانی
لئو تولستوی، نویسنده بزرگ روسی، در سالهای پایانی زندگی خود با مشکلات فراوانی مواجه شد. این مشکلات شامل فشارهای دولت، سختگیریهای پلیس تزاری و ضبط نمودن پیشنویسهای رمانهای او، و مشکلات خانوادگی بودند.
در روزهای آخر زندگی، تولستوی همراه با دختر کوچکش و پزشک خانوادگی، همسر خود را ترک کرده و سفری به جنوب کشور روسیه را آغاز نمود. این سفر به عنوان آخرین سفر تولستوی شناخته شده است. در تاریخ ۲۰ نوامبر ۱۹۱۰ میلادی (۲۸ آبان ۱۲۸۹ شمسی)، در ایستگاه راهآهن استاپوفو، لئو تولستوی درگذشت. سپس دو روز بعد، وی در زادگاه خود به خاک سپرده شد.
سخن آخر
لئو تولستوی، نویسندهای که با قلمش، جاودانگی برای ادبیات جهان به ارمغان آورد. زندگیاش پر از تلاطم و دستاوردهای بزرگ بود. او با قدرت خلاقیت و قلمی که انقلابی بود، روح و ذهن بشر را در آثارش به چالش میکشید.
او از آغاز تا انتها به خلق آثاری پر از اندیشه با پیروزیها و شکستها، احساس و تأمل میپرداخت. لئو تولستوی، یکی از بزرگان ادبیات جهان، با وجود مشکلات و دستاوردهایش، نشان داد که هنر میتواند نه فقط تفریح، بلکه یک ابزار قدرتمند برای تغییر و الهام بخشیدن به جامعه باشد.
لینک کوتاه : https://award.family/wf/95