«رویاهاتو بساز، بعد اونها رو زندگی کن»
1403/08/09 02:45
نورومارکتینگ یا بازاریابی عصبی، یک رویکرد نوین و شگفتآور در حوزه بازاریابی است که بر اساس علوم عصبی و رفتار انسانی تأکید دارد. این علم به کسب و کارها امکان میدهد تا با استفاده از درک عمیقتر از نحوه عملکرد مغز مشتریان، استراتژیهای بازاریابی و فروش و تجربه مشتری را بهبود بخشند. نورومارکتینگ به عنوان تلاشی برای کشف انگیزهها و ترغیبهای نهائی مشتریان، دانشی علمی و نو ارائه میدهد که به کسب و کارها کمک میکند تا در مسیر رسیدن به موفقیت و تعامل موثر با مشتریان خود، گامهای بزرگی بردارند.
از تحقیقات نوروساینس تا مهارتهای بازاریابی، نورومارکتینگ یک دوران جدید در عرصه بازاریابی را نشان میدهد و از کلیدهای موفقیت در دنیای رقابتی کنونی به شمار میآید.
معرفی نورومارکتینگ یا بازاریابی عصبی
نورومارکتینگ یا بازاریابی عصبی یک رویکرد جدید در علم بازاریابی است که از علوم اعصاب و روانشناسی به منظور بهترین درک از تصمیمگیریهای ناخودآگاه انسانها استفاده میکند. این رویکرد به کسب و کارها کمک میکند تا در طراحی محصولات، بستهبندی، تبلیغات، قیمتگذاری و سایر جنبههای بازاریابی به نحوی عمل کنند که موجب افزایش فروش و توسعه کسبوکار شوند.
یکی از صاحب نظران در این حوزه، دکتر پرادیپ است، که اهمیت عظیم احساسات را در فرآیند تصمیمگیری خرید تأکید میکند. از این رو، تصمیم ما برای خرید یک محصول به حسی که هنگام دیدن آن تجربه میکنیم وابسته است. در واقعیت، خرید بیشتر به عنوان یک تحریک عاطفی شروع میشود و سپس با استدلال منطقی توجیه میشود. بنابراین، هنگام پرداخت قیمت محصول، ضمیر ناخودآگاه و احساسات ما تأثیرگذار هستند.
نورومارکتینگ از روشهایی مانند امآرآی، کیوآیایای، الکتروانسفالوگرام و دیگر ابزارهای اندازهگیری فعالیتهای مختلف مغز برای مطالعه پاسخهای حسی، حرکتی و شناختی مصرفکنندگان نسبت به تحریکهای بازاریابی استفاده میکند.
با استفاده از تهیه نقشههای پاسخ حسی افراد به محصولات، میتوان بهترین درک از عادات خرید مصرفکنندگان را پیدا کرد. این رویکرد به کسبوکارها این امکان را میدهد که مشتریان خود را بهتر بشناسند و الگوی رفتاری آنها در فرآیند خرید را بهتر تشخیص دهند. به طور مثال، نورومارکتینگ نشان میدهد که احساس لمس شیشهی سرد یک نوشیدنی، احساس خوشمزگی را افزایش میدهد. این بدان دلیل است که لمس کردن شیشه سرد به ما احساس بهتری میدهد.
بنابراین، اگر احساس کنیم قیمت محصول مناسب است، ممکن است آن را فوراً خریداری کنیم. اگر مشتری با محصول ارتباط عاطفی برقرار کند اما احساس خوبی نسبت به قیمت نداشته باشد، باز هم ممکن است انتخاب کند. دلیل این موضوع این است که مشتریان علیرغم قیمت محصول، دلایل منطقی برای خرید آن پیدا میکنند. این دلایل در تمام جنبههای بازاریابی، از بستهبندی و چیدمان در فروشگاه تا تبلیغات و اطلاعات، باید با توجه به درک بهتر و دقیقتری از مشتریان و رفتار آنها طراحی شوند.
سالانه میلیاردها دلار برای تبلیغات تجاری هزینه میشود، و نورومارکتینگ تلاش میکند تا با بهرهگیری از یک فهم بهتر از تفکر و احساسات مصرفکنندگان، اثربخشترین تبلیغات و بازاریابیها را طراحی کند.
زمینه کاربردی نورومارکتینگ
بازاریابی عصبی یا نورومارکتینگ برای انواع کسب و کارها در اندازههای مختلف مناسب است. حتی اگر یک کسب و کار کوچک و جمع و جور داشته باشید و به عنوان مدیر، کارمند و منشی در آن کار کنید، میتوانید از راهکارهای بازاریابی عصبی بهرهبرداری کنید.
این روشها معمولاً هزینه کمی دارند و به شما کمک میکنند تا در طراحی محصولات، بستهبندی، تبلیغات، قیمتگذاری و سایر جنبههای بازاریابی بهترین عملکرد را داشته باشید. این نوع بازاریابی به شما کمک میکند تا درک بهتری از مشتریان خود داشته باشید و راهکارهای بازاریابی خود را بر اساس نیازهای آنها طراحی کنید.
ویژگی نورومارکتینگ یا بازاریابی عصبی
نورومارکتینگ به عنوان یک راهکار قطعی در بازاریابی محسوب میشود به دلیل اینکه بر اساس عملکرد مغز مشتریان طراحی میشود. مغز انسان از سه بخش مختلف تشکیل شده است که هر کدام وظایف و نقشهای خاصی دارند.
این ساختار سلسلهمراتبی مغز نشان میدهد که تصمیمات و واکنشهای مشتریان تحت تأثیر عملکرد مغز آنها قرار دارند. به عبارت دیگر، با درک عمیق از نحوه کارکرد مغز مشتریان، نورومارکتینگ به کسب و کارها کمک میکند تا راهکارهای بازاریابی خود را به گونهای طراحی کنند که بازدهی بالا و قطعی داشته باشند.
بررسی تصمیمات خرید توسط مغز اشخاص
تصمیمات خرید اغلب توسط مغز قدیم انجام میشود. این امر با توجه به عملکرد مغز و نقشهای مختلف آن معنی پیدا میکند. مغز قدیم وظیفه انتخاب اطلاعاتی را که جمعآوری شده و توسط مغز جدید پردازش میشود را دارد. این بخش از مغز تصمیمگیریهای نهایی را صادر میکند، و احساسات نقش مهمی در این فرآیند دارند. بنابراین، در زمان خرید، احساساتی که شخص از یک محصول یا خدمت مشاهده میکند، بستهبندی و موارد دیگر تصمیمگیری نهایی او را تحت تأثیر قرار میدهند.
با توجه به این تفاوت در عملکرد مغز قدیم و مغز جدید، نورومارکتینگ تلاش میکند تا روی انگیزهها و احساسات مشتریان تمرکز کند. حتی افرادی که به نظر ممکن است تصمیمگیری خود را با تحقیق و دادههای منطقی انجام دهند، از طرفی احساسات و تأثیرات عاطفی در تصمیمگیریهای خرید خود نیز تأثیر میپذیرند. بنابراین، نورومارکتینگ تلاش میکند تا به نحوی تأثیرگذاری بیشتری از جنبههای عاطفی و احساسی مشتریان بهره ببرد تا به فروش بیشتر دست یابد.
در نهایت، دلایل احساسی تصمیمگیری در خرید اهمیت بیشتری دارند و دلایل منطقی به تأیید تصمیمهای احساسی کمک میکنند. این دو عامل با هم ترکیب شده و در تصمیمگیریهای خرید شخص نقش مهمی ایفا میکنند. اگر به این مسائل توجه نشود، ممکن است تأثیرگذاری کارهای بازاریابی کاهش یابد.
کاربرد بازاریابی عصبی
بازاریابی عصبی در موارد مختلف به کسب و کارها کمک میکند. این موارد شامل:
بنابراین، بازاریابی عصبی به کسب و کارها در موارد مختلفی کمک میکند و از تحلیل مغز و رفتار مشتریان برای بهبود محصولات، برندینگ، تبلیغات و تجربه خرید بهره میبرد.
تلقین خرید بیش از حد
برخی از عوامل نورومارکتینگ در بازیها و سایتهای خرید آنلاین ممکن است ما را به مصرف بیش از حد و خرید ناپایدار وادار کنند. این عوامل شامل عناصری مانند:
از این رو، نورومارکتینگ و عوامل مختلفی میتوانند باعث ترغیب ما به خرید ناپایدار و مصرف بیش از حد شوند. برای جلوگیری از این مسائل، مهارتهای تشخیصی و تصمیمگیری آگاهانه در مصرف و خرید ضروری است.
ویژگی های تصمیم گیری بر اساس مغز قدیم
نورومارکتینگ یا بازاریابی عصبی یک رویکرد در بازاریابی است که بر اساس دانش علمی در زمینه عصبشناسی و رفتار انسانی تأکید دارد. این روش تلاش میکند تاثیر مستقیم بر مغز و احساسات مشتریان داشته باشد تا فرآیند تصمیمگیری و خرید را تسهیل کند. اینجا چند تکنیک و اصول مهم در نورومارکتینگ آورده شدهاند:
ترفندهای نورومارکتینگ در قیمتگذاری
بلافاصله پس از اعلام قیمت به مشتری، قیمت را توجیه کنید. این توجیه ممکن است از جنبههای فنی یا توصیفی مرتبط با محصول باشد. به عنوان مثال، میتوانید توضیح دهید که محصول شما از مواد خاص و کمیاب ساخته شده یا خصوصیتهای منحصر به فرد دارد. این توجیهات احساس خوبی را در مشتری ایجاد میکنند و احتمال خرید را افزایش میدهند.
از موارد ملموس و تصویری برای توجیه قیمت استفاده کنید. به مشتریان نشان دهید که قیمت محصول خود را با خریدهای روزمره و معمولی مقایسه کنند. مثلاً میتوانید قیمت محصول را با هزینه تاکسی، پول قبض تلفن یا مصرف روزانه دیگر مقایسه کنید.
از ترفند تثبیت قیمت مرجع در ذهن مشتریان استفاده کنید. با اعلام یک قیمت اولیه به عنوان قیمت مرجع، مشتریان تمایل به مذاکره کمتری دارند، زیرا این قیمت به عنوان نقطه مرجع برای آنها تعیین شده است.
توجه به برداشت مردم از قیمت بسیار مهم است. در ارائه قیمت، از عبارات و اعدادی استفاده کنید که به مشتریان احساس ارزش و منطقی بودن محصول میدهد. به عنوان مثال، اگر میخواهید قیمت را جذابتر کنید، میتوانید به جای "۲۰۰ هزار تومان در ماه" از عبارت "کمتر از ۱۵۵ هزار تومان در ماه" استفاده کنید.
استفاده از اعداد دقیق در قیمتگذاری میتواند به شما کمک کند. به عنوان مثال، به جای استفاده از قیمتهای گرد، میتوانید اعداد دقیق مثل "۴۸۰ هزار تومان" را اعلام کنید. این کار به مشتری اطمینان میدهد که قیمت با دقت محاسبه شده و معقول است.
قیمتهای ایران معمولاً شامل تعداد زیادی از صفرها هستند، اما به جای نمایش این تعداد زیادی از صفرها، میتوانید قیمت را به تومان نوشته و تعداد صفرها را حداقل کنید. به عنوان مثال، به جای نوشتن "۹۰۰.۰۰۰ ریال"، میتوانید نوشته "۹۰ هزار تومان"، که ارزش نسبی کمتری از نظر روانی دارد و خرید را جذابتر میکند.
ترفندهای نورومارکتینگ در قیمتگذاری به شما کمک میکنند تا قیمت محصولات خود را به شکل جذابی اعلام کرده و مشتریان را به خرید ترغیب کنید.
سخن آخر
نورومارکتینگ، علمی جذاب و مؤثر است که به کسب و کارها امکان میدهد با درک عمیقتر از رفتار واکنشهای مشتریان، بهترین استراتژیها را در زمینه قیمتگذاری، بازاریابی و فروش اجرا کنند. از توجیه قیمت تا تاثیر گذاری از طریق عبارات و عددها، نورومارکتینگ ابزارهای قدرتمندی را برای افزایش فروش و رضایت مشتریان فراهم میکند.
این رویکرد نه تنها بر اساس علم و دادههای تحقیقاتی عمل میکند، بلکه ارتباط عمیقتری بین کسب و کارها و مشتریان ایجاد میکند. در نهایت، نورومارکتینگ نقش مهمی در بهبود تجربه مشتری و رشد کسب و کارها با ایجاد ارتباط معنیدار با مشتریان ایفا میکند.
لینک کوتاه : https://award.family/n/132